زندگي نامه مستوره اردلان

۵۳۳ بازديد

ماه شرف خانم ، مشهور به مستوره اردلان و ملقب به مستوره كردستاني ، شاعر و از اولين مورخين ايراني در سال 1184 خورشيدي ( ۱۸۰۵ميلادي ) در سنندج ديده به جهان گشود . پدرش ابوالحسن بيگ قادري و مادرش ملك نسا خانم نام داشت .

مستوره كردستاني

 

خانواده پدري مستوره كردستاني از قادري هاي سنندج بودند . در سال 1210 قمري يعني در زمان حكومت شاه حسين صفوي ، قادري هاي كرد ، « درگزين » همدان را ترك و به سنندج و سليمانيه مهاجرت كردند . علت مهاجرت آنان به روشني معلوم نيست و احتمالات زيادي از جمله دعوت كيخسروبگ والي كردستان و يا هرج و مرج حادث شده در همدان وجود دارند . علت مهاجرت آنان هرچه كه بوده است ، در سنندج به دليل وجود فضايي علمي و ادبي و نيز آن چنان كه مستوره خود مي گويد مهر و محبت مردم سنندج و توجه كيخسرو خان والي سنندج آنان را در اين شهر ماندگار مي كند . پدربزرگ مستوره محمد آقاي ناظر كه فردي دانشمند و با كياست بوده است ، به مدت پنجاه سال مسئوليت حفظ امنيت كردستان و نگهداري و نظارت بر دارايي هاي خوانين اردلان را به عهده داشته و از اعتبار و منزلت خاصي برخوردار بوده است . پس از وي ابوالحسن بيگ پسر محمد آقا عهده دار وظيفه و مسئوليت پدرش مي شود . ابوالحسن و پدرش كه خود اهل علم و دانش بوده اند به تربيت و پرورش مستوره توجه خاصي داشته اند . ابوالحسن پس از ازدواج و به دنيا آمدن ماه شرف ، آن گونه كه پيداست تا زماني كه مستوره به سن بيست سالگي مي رسد ، ميلي به آن كه صاحب فرزند ذكوري هم شود نداشته است و تمام هم و غم خود را صرف پرورش دختر زيبارويش كرده است.

مادر مستوره كردستاني ، از خانواده وزيري هاي سنندج بوده است كه از ديرباز در سنندج سكونت داشته اند و در دربار اردلان ها نيز از موقعيت والايي برخوردار بودند . از اين خانواده مي توان از ميرزا فتح الله خرم وزيري نام برد كه عموي مادر مستوره نيز بوده است . از فرماندهان لطفعلي خان زند بوده و پس از شكست لطفعلي خان ، آقا محمدخان قاجار چشمانش را از حدقه درآورد . پس از آن سعي كرده است كه در پس آن چشمان نابينا از روزنه شعر به دنيا بنگرد و شاعري چيره دست و سخنوري توانا بوده است ، در سرودن ماده تاريخ نيز مهارت داشته است . مستوره به همراه پسر عمويش رونق در محضر وي به فراگيري اصول شعر مي پردازد و يكي از مشوقان مستوره در سرودن شعر همين ميرزا فتح الله بوده است . همچنين ميرزا فتح الله خود تاريخي گويا از دوران سلطنت صفويه ، زنديه و قاجاريه و نيز حكمراني اردلان ها بوده است و مستوره مسايل تاريخي بسياري را از وي فرا گرفته و يادداشت مي كرده است.

با اين اوصاف مستوره در چنين خانواده اي چشم به جهان گشوده و در فضايي ادبي و فرهنگي و نيز در خانواده اي متمول و متمكن پرورش يافته است . برخلاف سنت ديرين و جاري زمان ، مستوره را هم سطح با مردان به آموختن علوم متداول زمان تشويق و ترغيب نمودند ، ديري نگذشت كه اين زن توانمند و با استعداد در رديف اديبان و سخن سنجان قرار گرفت و در عفت و پاكدامني و آشپزي و خانه داري و خصايص و صفات خاصه ي زنانگي جزو زنان مجرب و كاركشته شد . و با ذوق و قريحه ي شعري اش توانست با سرودن قصايد نغز و غزليات آبدار با شاعران نامدار زمان مقابله كند و در تاريخ نويسي پا به پاي مورخين در عرصه ي وقايع نگاري جلوه نمايد . ميرزا علي اكبر منشي ، ديوان غزليات مستوره را بيست هزار بيت دانسته ‌است . ميرزا علي اكبر وقايع نگار در شرح حال مستوره مي ‌نويسد : سزاوار است نام مستوره به خاطر فضل و كمال و خط و ربط و شعر و تاريخ نگاري اش در رديف زنان برجسته و مورخين نامدار قرار گيرد . ماه شرف خانم در ميان شاعران فارسي زبان با يغماي جندقي ارتباط شعري داشت و با سيد عبدالرحيم مولوي كه از بزرگان مكتب شعر گوراني است آشنا بود ، زيرا هر وقت سيد عبدالرحيم مولوي به ديدار دوستانش غلامشاه خان اردلان و رضا قلي خان اردلان به سنندج مي ‌آمد از مستوره نيز ديدن مي ‌كرد و مستوره را تشويق مي ‌نمود تا شعر كردي گوراني بگويد . اشعار مستوره به علت پختگي و استحكام و زيبايي در كردستان بابان دست به دست مي ‌شد ، نالي شاعر معروف كرد سوراني سرا در اشعارش ضمن ستايش مستوره با گوشه و كنايه و طنز مي ‌خواست از حرمت مستوره بكاهد اما برخلاف ميلش موجب اشتهار و معروفيت مستوره در شعر و ادب شد . اشعار كردي اش به گويش هاي هورامي و سوراني ( اردلاني ) و به سبك شعر هجايي محلي سروده شده اند . متاسفانه بسياري از اشعار كردي اش از بين رفته و يا هنوز به چاپ نرسيده اند . به هر روي اشعارش زيبا ، نغز و با مضامين و مفاهيمي زيبا و بديع جلوه هايي خاص از شخصيت اين بانوي نادره را روشن مي سازند .

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.