زندگي نامه مستوره اردلان

۴ بازديد

ماه شرف خانم مستوره اردلان     زندگي نامه ماه شرف خانم ،مشهور به مستوره اردلان

 زندگي نامه مستوره اردلان
 
 

ماه شرف خانم ، مشهور به مستوره اردلان و ملقب به مستوره كردستاني ، شاعر و از اولين مورخين ايراني در سال 1184 خورشيدي ( ۱۸۰۵ميلادي ) در سنندج ديده به جهان گشود . پدرش ابوالحسن بيگ قادري و مادرش ملك نسا خانم نام داشت . ماه شرف خانم برادري نيز به نام ابوالمحمد داشت .

خانواده پدري مستوره كردستاني از قادري هاي سنندج بودند . در سال 1210 قمري يعني در زمان حكومت شاه حسين صفوي ، قادري هاي كرد ، « درگزين » همدان را ترك و به سنندج و سليمانيه مهاجرت كردند . علت مهاجرت آنان به روشني معلوم نيست و احتمالات زيادي از جمله دعوت كيخسروبگ والي كردستان و يا هرج و مرج حادث شده در همدان وجود دارند . علت مهاجرت آنان هرچه كه بوده است ، در سنندج به دليل وجود فضايي علمي و ادبي و نيز آن چنان كه مستوره خود مي گويد مهر و محبت مردم سنندج و توجه كيخسرو خان والي سنندج آنان را در اين شهر ماندگار مي كند . پدربزرگ مستوره محمد آقاي ناظر كه فردي دانشمند و با كياست بوده است ، به مدت پنجاه سال مسئوليت حفظ امنيت كردستان و نگهداري و نظارت بر دارايي هاي خوانين اردلان را به عهده داشته و از اعتبار و منزلت خاصي برخوردار بوده است . پس از وي ابوالحسن بيگ پسر محمد آقا عهده دار وظيفه و مسئوليت پدرش مي شود . ابوالحسن و پدرش كه خود اهل علم و دانش بوده اند به تربيت و پرورش مستوره توجه خاصي داشته اند . ابوالحسن پس از ازدواج و به دنيا آمدن ماه شرف ، آن گونه كه پيداست تا زماني كه مستوره به سن بيست سالگي مي رسد ، ميلي به آن كه صاحب فرزند ذكوري هم شود نداشته است و تمام هم و غم خود را صرف پرورش دختر زيبارويش كرده است.

مادر مستوره كردستاني ، از خانواده وزيري هاي سنندج بوده است كه از ديرباز در سنندج سكونت داشته اند و در دربار اردلان ها نيز از موقعيت والايي برخوردار بودند . از اين خانواده مي توان از ميرزا فتح الله خرم وزيري نام برد كه عموي مادر مستوره نيز بوده است . از فرماندهان لطفعلي خان زند بوده و پس از شكست لطفعلي خان ، آقا محمدخان قاجار چشمانش را از حدقه درآورد . پس از آن سعي كرده است كه در پس آن چشمان نابينا از روزنه شعر به دنيا بنگرد و شاعري چيره دست و سخنوري توانا بوده است ، در سرودن ماده تاريخ نيز مهارت داشته است . مستوره به همراه پسر عمويش رونق در محضر وي به فراگيري اصول شعر مي پردازد و يكي از مشوقان مستوره در سرودن شعر همين ميرزا فتح الله بوده است . همچنين ميرزا فتح الله خود تاريخي گويا از دوران سلطنت صفويه ، زنديه و قاجاريه و نيز حكمراني اردلان ها بوده است و مستوره مسايل تاريخي بسياري را از وي فرا گرفته و يادداشت مي كرده است.

با اين اوصاف مستوره در چنين خانواده اي چشم به جهان گشوده و در فضايي ادبي و فرهنگي و نيز در خانواده اي متمول و متمكن پرورش يافته است . برخلاف سنت ديرين و جاري زمان ، مستوره را هم سطح با مردان به آموختن علوم متداول زمان تشويق و ترغيب نمودند ، ديري نگذشت كه اين زن توانمند و با استعداد در رديف اديبان و سخن سنجان قرار گرفت و در عفت و پاكدامني و آشپزي و خانه داري و خصايص و صفات خاصه ي زنانگي جزو زنان مجرب و كاركشته شد . و با ذوق و قريحه ي شعري اش توانست با سرودن قصايد نغز و غزليات آبدار با شاعران نامدار زمان مقابله كند و در تاريخ نويسي پا به پاي مورخين در عرصه ي وقايع نگاري جلوه نمايد . ميرزا علي اكبر منشي ، ديوان غزليات مستوره را بيست هزار بيت دانسته ‌است . ميرزا علي اكبر وقايع نگار در شرح حال مستوره مي ‌نويسد : سزاوار است نام مستوره به خاطر فضل و كمال و خط و ربط و شعر و تاريخ نگاري اش در رديف زنان برجسته و مورخين نامدار قرار گيرد . ماه شرف خانم در ميان شاعران فارسي زبان با يغماي جندقي ارتباط شعري داشت و با سيد عبدالرحيم مولوي كه از بزرگان مكتب شعر گوراني است آشنا بود ، زيرا هر وقت سيد عبدالرحيم مولوي به ديدار دوستانش غلامشاه خان اردلان و رضا قلي خان اردلان به سنندج مي ‌آمد از مستوره نيز ديدن مي ‌كرد و مستوره را تشويق مي ‌نمود تا شعر كردي گوراني بگويد . اشعار مستوره به علت پختگي و استحكام و زيبايي در كردستان بابان دست به دست مي ‌شد ، نالي شاعر معروف كرد سوراني سرا در اشعارش ضمن ستايش مستوره با گوشه و كنايه و طنز مي ‌خواست از حرمت مستوره بكاهد اما برخلاف ميلش موجب اشتهار و معروفيت مستوره در شعر و ادب شد . اشعار كردي اش به گويش هاي هورامي و سوراني ( اردلاني ) و به سبك شعر هجايي محلي سروده شده اند . متاسفانه بسياري از اشعار كردي اش از بين رفته و يا هنوز به چاپ نرسيده اند . به هر روي اشعارش زيبا ، نغز و با مضامين و مفاهيمي زيبا و بديع جلوه هايي خاص از شخصيت اين بانوي نادره را روشن مي سازند .

مستوره كردستاني
 
 


مستوره در هفده سالگي با پيشنهاد ازدواج خسرو خان فرزند امان الله خان رو به رو شد . مستوره كه در تاريخ امارات گوناگون تحقيق و تفحص بسيار كرده بود و شرط حكومت را ريختن خون كسان مي دانست ، از ازدواج با خسروخان امتناع ورزيد . خسروخان به اصرار پدر ناچار با « حسن جهان » دختر فتحلي شاه قاجار ازدواج كرد و از او سه پسر به نام‌ هاي رضا قلي خان ، امان الله خان و احمد خان و سه دختر به نام‌ هاي خانم خانم‌ ها كه زن اردشير ميرزا برادر محمد شاه قاجار بود و ديگري عادله خانم همسر حسين خان والي شيراز و سومي آغه خانم داشت . اما چون دل در گرو مستوره داشت و خود را از يار محبوب و معشوق شيرين سخنش جدا مي ديد ، سر به ميگساري و باده خواري و ظلم و تجاوز نهاد ؛ آن چنان كه مردم از ظلم و تجاوزهايش آرام و قرار نداشتند . نزديكانش از وي پرهيز مي كردند كه مبادا در دام خشم گرفتار آيند . در اين فاصله خسرو خان چندين بار از مستوره خواستگاري مي كند و مستوره هر بار دست رد بر سينه خسرو خان مي زند تا سرانجام طاقتش به سر آمده و مردان خانواده قادري را زنداني و قصد اعدام آنان را مي نمايد . مستوره نيز ناچار با وي وصلت مي كند و با احترام و عزت فراوان وارد امارات اردلان مي شود . تاثير مستوره بر خسرو خان آن چنان بود كه از شوهري ميگساره و زنباره ، مردي مهربان ، مردم نواز و شاعر ساخت . از آن پس تمام هم و غم خسرو خان رفاه حال مردم و آسودگي و امنيت آنان بود . عشق خسرو خان به مستوره آن چنان بود كه از هيچ خواست او سر باز نمي زد . متقابلاً مستوره نيز آن چنان عاشق همسرش بود كه پس از وفات وي در سال 1834 در سن 29 سالگي ، ديگر ازدواج نكرد و با عشق شوهر وفات يافته اش زيست . مرگ همسر و داغ از دست دادن برادر جوان ناكامش ابوالمحمد كه در سن بيست و دو سالگي وفات يافت ، علاوه بر اين كه نشاط و شادابي جواني را از او سلب كرد ، ضربات روحي زيادي بر پيكر نحيف و ضعيف مستوره بر اثر دو ماه مريض داري و شب نخوابي ، وارد ساخت و مستوره را به سوي انزوا و عزلت و مطالعه ي كتب ديني و تاليف كتاب عقايد كشانيد.

مستوره كردستاني پس از درگذشت خسرو خان والي تا سال 1263 در سنندج زندگي كرد . در اين زمان اختلافات حكومتي مابين خسرو خان ارمني والي جديد و رضا قلي خان اردلان حاكم قديم اتفاق افتاد و پس از شور و مشورت بين سران اردلان تصميم به كوچ گرفته شد كه مستوره نيز به همراه عمو و ديگر افراد خانواده ‌اش به ميان ايل بابان در شهر سليمانيه عراق كه آن زمان زير نظر عثماني بود رفت . مستوره در كتاب تاريخ اردلان اين ماجرا را توصيف مي‌ كند.

مستوره كردستاني

 

 
 

ديوان اشعار : كه به فارسي سروده شده و در حدود دو هزار بيت است و سه بار به چاپ رسيده ‌است .

تاريخ اردلان : اين كتاب معروفيت و ارزش علمي و اجتماعي مستوره را دو چندان نموده زيرا تا اواخر قرن نوزدهم ميلادي در تمام خاورميانه در عرصه ي تاريخ نويسي خصوصا كردشناسي در ميان زنان جز مستوره كسي به اين كار نپرداخته ‌است ، اين اثر ارزشمند در سال ۱۹۴۷ ميلادي مطابق ۱۳۲۶ شمسي به وسيله مرحوم ناصر آزادپور در سنندج به چاپ رسيد .

عقايد مستوره : اين كتاب كه رساله ي كوچكي از عقايد مستوره در مذهب اهل سنت شافعي است بر ارزش شخصي و عقايد ديني اش مي‌ افزايد و به جرات مي‌ توان گفت در ميان زنان تا اين زمان كسي به چنين تاليفي نپرداخته‌ است .

مستوره كردستاني
 
 

مستوره كردستاني در سال 1227 خورشيدي ( ۱۸۴۸ميلادي ) در سليمانيه درگذشت و احتمالا در نجف به خاك سپرده شد

 
 

مجسمه مستوره كردستاني كه توسط شهرداري سنندج ساخته شده است در خيابان خندق ، ابتداي بلواري كه به عمارت خسرو آباد محل زندگي مستوره منتهي مي شود نصب شده است . به گزارش ميراث آريا(chtn)  اين تنديس كه ساخته دست « ‌هادي ضياء ‌الديني » است با هزينه ‌اي بالغ بر 450 ميليون ريال از محل بودجه شهرداري و با‌ همكاري مسئولان ميراث‌ فرهنگي اين شهرستان به عنوان نمونه‌ اي از خدمات شهرداري در راستاي معرفي مفاخر ادبي ساخته شده است . در زمستان ۸۵ در اربيل عراق كنگره بزرگداشت مستوره اردلان برگزار شد و در آن جا ده كتاب منتشر شد . كتاب مستوره برگ هايي از تاريخ سر به مهر نوشته جمال احمدي آئين و ترجمه كردي آن از عدنان برزنجي و كتاب شرعيات مستوره با تصحيح جمال احمدي آئين و مقدمه نويد نقشبندي و ترجمه كردي آن از نويد نقشبندي از اين كتاب ها بوده است .

مستوره كردستاني
 
 

مستوره كردستاني ، اين شاعر نازك خيال در وصف خود مي گويد :

من آن زنم كه به ملك عفاف صدر گزينم / ز خيل پردگيان نيست در زمانه قرينم

به زير مقنعه ، مرا سري است ، لايق افسر / ولي چه سود كه دوران نمود خوار چنينم

به معشر نسوان ، در سپاس و حمد خدا را / همي سزد كه بگويم منم كه فخر زمينم

مستوره كردستاني
 
 

رضا قلي خان هدايت مي گويد : « مستوره كردستاني از زنان نجيب و مشهور كرد است . كه در خط و خوشنويسي ، سرودن اشعار ناب و تاريخ نگاري دست توانايي دارد . مستوره اردلان بانويي بوده داراي علو نظر و مناعت طبع كه با جمعي از شعراي زمان خود مانند يغماي جندقي از شعراي پارسي گو و ملا خضر نالي شاعر كرد ارتباط شعري داشته است . »

« اوگيناواسيل آوا » مترجم تاريخ اردلان مستوره و شرق شناس روسي : « در ميان اقوام منطقه خاورميانه و نزديك ، زن ديگري همچون مستوره كه هم شاعري توانا و هم تاريخ نگاري برجسته باشد ، ظهور نكرده است . به راستي كه سده نوزدهم زن روشنفكري همچون مستوره را به خود نديده است . »

 

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.